به نام خدا
انگار انتظارداشتن از خود و دیگران در همه ما انسانها وجود دارد. اما میزان آن و نقطه تعادل آن مهم است.
شما چقدر از خودتان انتظار دارید؟
تا به حال فکر کردهاید که میزان انتظاراتتان از همسر، فرزند و پدر و مادر و همکارانتان چقدر است؟
انتظار داشتن دور از واقعیت از خود میتواند منجر به بروز احساساتی چون ناامیدی، اضطراب، یا حتی افسردگی شود. و دقیقا عزت نفس ما را نشانه میگیرد.
در وهله اول به شما میگویم که این دنیا دوی ماراتون نیست که برای خود کلی قواعد و قانون میگذارید و انتظار دارید در یک زمان مشخص به فلان جای مشخص برسید.
خیلی از ما هنوز نمیدانیم که کجاها چه انتظاراتی از خود داریم و نسبت به وجود انتظارات نامعقول از خود غافلیم.
نه اشتباه نکنید، من مخالف داشتن هدف، چشم انداز نیستم. اما سخنم به این معنی است که اتفاقا چشم انداز و هدف بسیار هم مهم است. اما شما باید در فرایند رسیدن به آن چشماندازها و اهداف به چندین نکته توجه کنید.
رابطه چشمانداز و انتظارات از خود
چشماندازها آن موقعیتهایی است که برای خودتان در آینده متصور میشوید. و مثلا تصور میکنید که در آینده سه کتاب در زمینه توسعه فردی و روانشناسی خواهید نوشت. یا به فلان موقعیت کاری و شغلی دست پیدا خواهید کرد. اما انتظار داشتن یک باور است. که با مقاصد و اهداف و آگاهی ما در تعامل است. بهطور مثال اینکه انتظار من از خودم این است که تا پایان سال بعد، پنج کتاب مینویسم.
بازی انتظار از همینجا آغاز شده است. بازی باورها در مغز همین است. تمام تلاشش را میکند که درستی این انتظار بر جای خود باقی بماند. و شما دیگر به زمان آینده شوت میشوید. از فرایند بودن در زمان حال فاصله میگیرید و مدام در اضطراب به سرخواهید برد. و چنانچه زمان موعدی که در ذهن خود بنانهادهاید فرا برسد و شما انتظارتان برآورده نشده باشد این است که دچار یاس و ناامیدی خواهید شد.
چشمانداز موقعیتی است که از آینده خود تصور میکنید. اما بیایید فاصله آنچه خواهید شد و آنچه هستید را به صورت متعادلی پر کنید. با انتظارات، تخیل و تصور واهی جلو نروید. واقعبینانه گام بردارید.
و نسبت به تواناییها، قدرت و زمان حال خود به پذیرش کامل برسید.
اهداف و انتظارات از خود
داشتن اهداف در زندگی بسیار پسندیده است و به زندگی انسان معنا میبخشد. اما چه کنیم تا انتظارات افراطی از خود در مسیر رسیدن به اهدافمان به سراغمان نیاید؟
میتوانید برای رسیدن به هر هدفی دو حالت درنظر بگیرید.
اگر هدفی را که در نظر داشتید و برای آن برنامهریزی کردید و به آن رسیدید که برای خود جشن بگیرید و خوشحالی کنید.
اما اگر به هدفی نرسیدید. آن را بازبینی کنید . و اهداف دیگری را جایگزین آن کنید.
توقعات و انتظارات بیجا از خود قاتل امید و اهداف شماست. با این رویکرد میتوانید همیشه با امید و واقعبینانه زندگی کنید. و از فرایند بودن در زمان حال و زندگی لذت ببرید و نه اینکه در اضطراب آینده باشید و ناامیدی از گذشته شما را از پا در بیاورد.
دیروزت از دست رفت و به فردایت یقین نیست و امروزت غنیمت است پس این فرصت به دست آمده را دریاب.
(امام علی علیه السلام)
راهکارهای داشتن انتظارات واقعبینانه از خود
ریشه توقعات و انتظارات را در خود پیدا کنید.
کمالگرایی
ریشه برخی از انتظارات ما در کمالگراییمان دارد. دست از بهترین شدنها، بردارید. ما انسانیم. و قرار نیست که در هر چیزی و هر کاری مدال بهترین را در گردن خود بیندازیم. بار سنگین کمالگرایی را از دوش خود بردارید.
برخی از انتظارات ریشه در ترسهای ما دارد. ترس از قضاوت دیگران، ترس از اخراجشدن از محل کار، ترس از دستدادن موقعیتهای اجتماعی. همه اینها باعث میشود ما از خویشتن اصیل و ناب خودمان دور شویم و احساس آرامش و آسایش را از خود دور کنیم.
باورهای درونی
یکی از باورهایی که میتواند منجر به انتظارات غیرواقعی از ما شود ” باور من کافی نیستم است” این باور باعث میشود که مدام روح خود را با قرار دادن ددلاینهای کاذب و خیالی، با کمرشکنترین انتظارات عبس بتراشید. آرام باشید. شما وجودتان ارزشمند و حضورتان در این عالم مغتنم است. شما خودتان را همه مختصات روحی، روانی و عملی و توانایی دوست داشته باشد. و مدام برای اثبات خودتان به دیگران از خود انتظارات غیرمنطقی نداشته باشید. که این باعث میشود از لذت زندگیکردن در این عالم غافل باشید.
ارزشهای خود را مشخص کنید.
برای رسیبدن به باورهای درست و منطقی از خود و درنتیجه کسب انتظارات منطقی خوب است که ارزشهای خود را مشخص کنید. تعیین ارزشها به شما کمک میکند که هم معنای زندگی خود را پیدا کنید و هم به ساختار ذهنی شما نظم و ثبات میبخشد. و شما را از دورشدن از واقعیتهای درونیتان باز میدارد.
مقایسه ممنوع
دست از مقایسهکردن خود با دیگران بردارید. این مقایسهکردن باعث میشود که در ارزیابی انتظارات از خود دچار اشتباه شوید و به گراهی بیافتید. تواناییها، موقعیتها و شرایط روحی و روانی هیچ دو انسانی یکسانی نیست. چرا من باید خودم و رویکرد ذهنی و روانی خودم را با دیگری یکسان تلقی کنم و این باعث شود که بیهوده خودم را با دیگری بسنجم.
من خودم هستم و از خودم انتظارات واقعبینانه دارم.
انتظارات خودتان را ارزیابی کنید
هر جا ردپایی از ناامیدی و اضطراب و افسردگی دیدید، بد نیست که به حضور انتظارات نامعقول از خود شک کنید. این سلاح سرد و آلت قتل امید و سرزندگی را زمین بگذارید و انتظارات خود را ارزیابی کنید.
خود واقعی و خود ایدهآلتان را بسنجید. پازل انتظارات خود را که قرار است زمانی که کامل شود تصور کنید. گاهی اوقات وفتی این پازل کامل شود یک زندگی ناآرام و دلخسته و ناراحت را برای من بوجود آورده است. گاهی قطعات پازل را گم کردهایم و انتظار داریم با آن بتوانیم نقش عکس منظرهای زیبا را داشته باشیم. در صورتی که همه اینها واقعبینانه نیست. ما برای رسیدن به شادی و رضایت باید تمامی قطعات پازل را داشته باشیم. باید مدام انتظارات خودمان را، داشتهها و تواناییهایمان را واقعبینانه درک کنیم. انتخاب با ماست که قطعات این پازل را چگونه بچینیم و تصویری که به وجود میآید انتخاب ما بوده است.
اگر از فرصت استفاده نکنی، روزگار آن را به دیگری خواهد داد
(مارک تواین)
2 پاسخ
درود بر شما خانم پورمهدیان عالی بود ،موفق باشید
ممنون