او همیشه برایم سنبل آرامش و اقتدار بود.
دلم میخواست به او نزدیک شوم و راز رفتارهای سرشار از ثباتش را بدانم.
به گمانم بارزترین مهارت در زندگیاش مهارت جرأتمندی بود.
باری، جرأتمندی یک مهارت است و میتوان آن را آموخت.
ابعادی که برای جرأتمندی در نظر گرفته میشود عبارتند از:
۱. بیان خواستهها و انتظارات
۲. هنر نهگفتن بدون احساس گناه
۳. عذرخواهیکردن زمان ارتکاب اشتباهات
۴. قدردانی و تشکر کردن
جرأتمندی یعنی چی؟
اینکه بتوانی با آرامش و اقتدار انتظارات، دغدغهها و خواستهها و نیازهای خود را بیانکنی و حق خود را بگیری و این حق را برای دیگران نیز قائل باشی رکن بسیار مهم جرأتمندی در زندگی است.
اینکه زمانی دیگران از تو خواستهای دارند که تو نمیتوانی یا نمیخواهی آن را انجام بدهی بدون احساس گناه، بدون خجالت نهبگویی، بسیار شما را جرأتمند و قوی میکند.
یکی از سد راه جرأتمندی ترسهایی است که در وجود شماست. ترسهایتان در مسیر جرأتمندی را بشناسید.
نترسید.
هرگز نترسید.
این مهارت را در خود پرورش دهید.
نیما یوشیج گفته است:
از مقابل تمام این اشخاص ناشناس (مخالفان و معاندان) مثل شیر میگذرم، کوه محکم هستم که از اثر بادهای مخالف و شوریده از جا حرکت نخواهد کرد.
راههای بسیاری برای پرورش این مهارت وجود دارد. که هدف مورد نظر این نوشته من نیست.
اما یکی از راهکارهای پیشنهادی من این است:
۱) ترسهای خودت را شناسایی کن و بنویس و مهارت کنارگذاشتن آن ترس را یاد بگیر.
۲) باورهایی که باعث ایجاد آن ترسها شده رو بنویس.
۳) هر بار که احساس، انتظارات یا حقی از خودت را با آرامش و بدون پرخاشگری بیان کردی یا هر بار که با زیبایی هر چه تمامتر، نه گفتی آن را گوشهای بنویس و به خودت جایزهای بده.
باشد که روزی جرأتمندی در بعد کلان هم عملی شود.