گروهی در تلگرام داریم که در آن جمع بینظیری از دوستانم دور هم جمعیم. و گاهی اوقات برای اینکه روح تازهای پیدا کنیم موسیقیهایی که آدم را به ملکوت میبرد در آنجا گذاشته میشود.
امروز یکی از این موسیقیها را دوستم هدی جان شنید و حسش را بعد از آن اینگونه گفت: انگار با شنیدن آن حس و حالی دیگر پیدا کردم.
دلش خواست به بیرون برود و لو که دوستاناش در اسارت کرونا در خانه باشند و خودش بخواهد تنهایی در هوای پاییزی به دل جنگل بزند.
چقدر دلم برای ماجراجویی و سفر و با دوست ناب بودن تنگ است. این پست را به هدی تقدیم میکنم که دلش میخواهد کل ایران را بگردد و از سفرهایش بنویسد.
مروری بر ماجراجویی درمانی
تعاریف بسیاری برای ماجراجویی درمانی در نظر گرفته شده است. اما فارغ از تعریفات علمی که در کتابها برای ماجراجویی درمانی و لابلای نظریات آمده و به آنها اشاره میکنم اما رویکرد تاکیدی خودم رویکردی شناختی است و دوست دارم از منظر شناختی به تعریف ماجراجویی درمانی بپردازم.
به طور کلی ماجراجوییدرمانی سرشار از چالشهای روانی و فیزیکی در محیطهای باز مثل جنگل، کوه، دریاچه، کویر است. فرد ماجراجو در این فرایند با کمک درمانگر تلاش میکند تا مسائل شناختی، رفتاری و عاطفی خود را با توجه به مداخلات لازم حل کند.
درر اینجا به چند مورد که مورد تاکید گاس در سال ۱۹۹۳ ماجراجویی درمانی بوده است اشاره میکنم:
۱)رویکردی عملمحور است
۲)تکیه بر محیطهای جدید و ناآشنا دارد.
۳)مبتنی بر تغییرات مراجعین است.
۴) قابلیت ارزیابی دارد.
۵)تمرکز روی قابلیتها و رفتارهای موفقیتآمیز هر فرد است.
از بین این همه شیوههای درمانی چرا شیوه ماجراجوییدرمانی؟
در جایی خواندم و نمیدانم نویسندهاش کیست” با گم شدن در طبیعت به پیدا کردن خودت نزدیک تر می شوی”
حضور در طبیعت و ماجراجویی در آن تاثیر شگرفی بر روند درمانی فرد خواهد گذاشت.
از آنجایی که بسیاری از روانشناسان تاکید بر عملگرا بودن دارند. یکی از نکات شایان توجه در ماجراجوییدرمانی این است که فرد در فرایند ماجراجویی مستقیما به صورت عملگرایانه فعالیت و تلاش میکند و مسئولیت بخشی از روند درمان مستقیما برعهده خود اوست.
از آنجایی که در بسیاری از مراحل ممکن است فرد دچار استرس شود اما در ماجراجویی درمانی به استرس به عنوان عامل مثبت تغییر و رشد فردی نگاه میشود.
ماجراجودرمانگر در تمامی مراحل و روند ماجراجویی حامی، پشتیبان و مراقب فرد است.
نکته بسیار درخشان ماجراجوییدرمانی این است که تمرکز بر نیمهی پر لیوان است. یعنی چی؟ یعنی اینکه تغییرات مثبت در رفتار هر فرد محترم و ارزشمند است نه گذشته او. تمامی تلاشها و عملکرد لحظه به لحظه او مهم و ارزشمند تلقی میشود.
در ماجراجوییدرمانی تمامی تاکید و توجه گروه درمانگر باید به روحیات، عواطف و رفتار و تواناییهای شناختی تک تک افراد باشد. و چینش فرایند ماجراجویی متناسب با نیازهای فرد باشد. و درطول انجام آن به طور همزمان تواناییهای فرد مورد ارزیابی قرار بگیرد تا کمترین آسیبی به فرد وارد شود.
از آنجایی که از انعطافپذیری جسمی و روانی بسیار لذتبخش است و برایم بهره داشته است باید بگویم که شیوه ماجراجوییدرمانی به خاطر صفت بار انعطاف دارای پویای بسیار قابل توجهی است. و این مشخصه علاوه بر جذابیت این روش به تعامل بهتر و سازندهتر مراجع با درمانگر کمک میکند. شاید به نظر من این حالت در شیوههای سنتی به سختی امکانپذیر باشد.
“منبع برخی از اطلاعات: برداشتی از کتاب ماجراجوییدرمانی نوشته مایکل گس و همکاران”